خدایا واقعا چه گناهی کردم
این همه ادم خوش بخت چی میشد منم یکی از اونا باشم
چیز زیادی ازت نخواستم
میدونم همین سلامتی رو بهم دادی همیشه مدیونتم همین خانواده که بهم دادی
ولی خدا چی میشد یه لطفی میکردی عشقمم بهم میبخشیدی
سندش رو به نامم میزدی تا این گرگ ها نتونن از دستم درش بیارن
خدا دیگه نمیتونم وقتی میبینم اونایی که با عشق هاشون حرف میزنن میخندن
واقعا دیگه نمیتونم چی میشد منم با عشقم میگفتم میخندیدم
چرا خندرو ازم گرفتی چرا بهم گریه بخشیدی تو که بخشنده هستی خندرو هم بهم ببخش
میدونم من بنده زیاده خواهی هستم ولی خدا چی کار کنم نمیتونم یا جونمو بگیر یا خندرو بهم بر گردون
دیگه از بس گریه کردم چشام داره کم سو میشه
دیگه طاقت ندارم تا این جا هم که تحمل کردم به لطفخودت بوده